.comment-link {margin-left:.6em;}

!دنیای من و اطرافم

Monday, September 25, 2006

از همين اولش گفته باشم كه مطالب به همديگه مربوط نيستن
نمي دونم اسمشو چي مي ذاري ، شايد الان جو گير باشم ، چون هوز هم احساس مي كنم سبك نشدم
برنامه ي امشب سينما ماوراء شبكه 4 محشر بود. اكبر عالمي ( مجري ) داشت با بهزاد بهزاد پور (كارگردان)گفتگو مي كردن سر فيلمش و كلاً سينماي دفاع مقدس حرفهاي خوبي زد مثلاً مي گفت :آقا وقتي ميايم عراقيها رو با صفات اخلاقي چون مشروب خوردن يا بلهوس بودن معرفي مب كنم و حرفي از پيشرفته بودن و جناياتشون نمي گيم! يا ،وقتي نشون مي ديم هر كي توي جبهه بود يا حاجي بوده يا سيد ! نظر نسلهاي بعد در مورد اين آدمها معلومه .هركي كه تو جبهه بود رستم وپيفمبر كه نبود ،كساني هم مثل من (بهزاد بهزاد پور) بودن كه شب عمليات مثل اون حاجي و سيد توي فيلمها نبودن
آخر برنامه اكبر عالمي يه حرفي زد كه مطمئناً فقط از ايشون انتظار اين حرف رو ميشد داشت ، با اين مزموم كه
اين رزمنده ها هركدوم رفتن با دستهاي خودشون _براي ما_ لاله چيدن


اعصابم امروز از دست خيلي ها خورد بود. پولم رو دانشگاه قبلي خوردع دارم مي رم به سازمان مر كزي شكايت كنم، اي كاش ميشد بابت زماني هم كه بابت اشتباه خودشون من رو مجبور كردن يك مسير 800 كيلومتري رو 2 بار برم و برگردم حداقل يه عذرخواهي بشنوم ، دانشگاه جديد خيلي اذيت مي كنه ، شهريه ها گرون شده ، تا امروز فكر مي كردم صبر داره زياد ميشه ولي مثل اينكه يكم زيادي فكر مي كردم
.امروز يه مسير 90 كيلو متري رو به خاطر يه آدم احمق مجبور شديم با سرعت 30 كيلومتر بريم

يه زماني بود_حدوداً 3 سال پيش_ كه فقط از وبلاگهاي لامپ و پيام چرندياتي رو مي خوندم ، پيام كه فيلتر شد ، لامپ هم كه ديگه ننوشت ولي يه صدا هايي مياد كه ميخواد بنويسه
.من رو بگو كه مي خواستم به يكي كمك كنم در حالي كه خودم توي شهريه دانشگاهم موندم

Saturday, September 16, 2006

مي گي پول بده مي گه ندارم ،خوب چكار كنيم؟ قرض بگيريم وقتي من دارم مي گم مي دم؟

مي گي پول بده مي گه ندارم ،خوب چكار كنيم؟ قرض بگيريم وقتي من دارم مي گم مي دم؟

Friday, September 15, 2006

راست مي گن آدم از هر چي بدش مي آد به سرش مي آد
من ازموقعهايي كه خيلي خوابم مي آد ولي نمي تونم بخوابم بدم مي آد ، بهتره بگم متنفرم

من قبول شدم قابل توجه حاجي عزيز. آخه تو كه پيگيرشي چرا 1 ايميل نمي زني بپرسي؟ من از كجا بايد بدونم كه برات مهمه؟
شيراز نبود؟

Sunday, September 10, 2006

پنجشنبه روز خوبي بود ...فرهاد ، خدا بيامرزدت
جالب بود هر حا رو كه نگاه مي كردم يك پسر يا دختر بود كه داشتن دنبال اسمشون توي روز نامه مي گشتن، بعضي ها خوشحال مي شدن و بعضي ها ماتم زده مي موندن، اون لحظه ها استرسه كه به آدم وارد ميشه
حقيقتاً خيابون دولت چيزمزخرفيه ! يك موقعه هايي توي ترافيكش ميموني كه آدم كهير مي زنه ، مثلاً ساعت 2 صبح همه ي عوامل افزايش بار ترافيكي رو داره ، پمپ بتزين 2تا !مدرسه و آموزشگاه در هر نوع، مسجد ،نمايندگي خدمات پس از فروش سايپاو تعمير گاهها جالا خوبه 4تا لاين بيشتر نداره كه 2 تاش هميشه به عنوان پاركينگ پره
ديشب از اون شبها بود كه خوشم مي آد ،يكدفعه همه چيز جور ميشه ، رفتم دبيرستانم تا ياد خاطرات كنم چند تا از هم دوره اي هاي خودم هم بودن بعد از يكم فوتبال گفتن مي خوان برن رسد كسوف (درست گفتم ديگه ؟ ماه گرفتگي ) رفتيم مركز رسد تهران توي تجريش يكسري داشتن ماه آسمون رو رسد مي كردن بعضي ها هم ما ه هاي زميني رو ! بعد يكسري رفتن ساندويچ بگيرن و يكسري همچنان تلاش مي كردن ماه گرفتگي رو ببين، بعد گفتيم بريم بستني كاج سعادت آباد كه ديگه اونجا بود فهميديم همينطوري نبايد از روي شكم حرف زد چون يكدفعه يكسري دست كردن تو جيبشون و گفتن :اه...! ما پول كافي نداريم
چقدر روزها زود مي گذره ، روز بتن هم گذشت ، راستي روز بتن رو به همه ي مهندسين عمران تبريك مي گم
همينطور 11 سپتامبر ،هيچوقت يادم نمي ره اون صجنه ها رو كه مستفيم ازسي.ان.ان نگاه مي كرديم ، اون موقع امير اينجا بود ،بهش گفتم : امير ممكنه آمريكا به ايران حمله كنه؟

Friday, September 08, 2006

.الان خسته ام ولي امروز رو يادتون باشه

Saturday, September 02, 2006

.من چقدر با شركت لكسوس لذت مي برم ، شركتي كه تا چند سال پيش كپي محصولات بنز رو مي زد حالا چه غولي شده
:اين شعارشون براي اولين ماشين 2 گانه سوز هيدروژن + بنزينشون هستش
Some ideas involve
and
Some ideas break through and change everything.
:و اين كه جديدتره شعارشون براي توليد اولين ماشين لوكس دوگانه سوز هيدروژن + بنزينشون هستش
Let`s through thinking.