خوب دیگه از امروزتصمیم گرفتم عین بچه آدم بنویسمِِِ می خوام در مورد خاطرات روزانه ونظرام در مورد اتفٌاقات بنویسم.
1-من نمی فهمم کی بود که گفت: ما امسال قطع برق نخواهیم داشت ! دیشب از سر بلوار فردوس تا خونه ما برق قطع بود مثلاً نمی شد از قبل (مثلاً یه ساعت)قبل بگن آقا ما امروز اگه مشکلی پیش اومد فلان منطقه و فلان منطقه از این ساعت تا اون ساعت برقشون قطعه؟(من دارم اینجا حیف می شم پسر!؟)
2- یکی از مشکلات من اینروزا مشکل گواهینامس(بهقول امیر حسابداراین یه جورایی اصفهونی شد )من علاقه ی زیادی به درایور بودن واین چیزا دارم اصلاً وقتی تو ماشینی و می ذاری دنده یکبعد یه دفعه پاتو از رو کلاج بر می داری و ماشین یه دفعه دور بر مداره حال می کم...دست فرمونمم خوبه ها ولی از این سروان خوشگله که همیشه 6 تیغ می کنه ومیاد زیر چراغ راهنمایی محلمون وای می سه یه جورایی نگرانم (می دونی چرا گفتم نگرانم چونکه اصلاً ترس معنی نداره تو این موقعها _بابا ترس!!!_) سر همون کارت نیم وجبی سفید مامانی که پرس شده الهی من فدات شم ببخشید یکم احساساتی شدم .البته دوستان گفتن بیا ما برات جورش می کنیم ولی می دونی چیه اصلاً درایورینگ بی گواهیامه زیاد حال نمی ده هی نگرانی یکی بیاد جلوتو بگیره (کوسچن: ببخشید کی بود می گفت ترس معنی نداره؟ انسر:بخواب بابا پشمک! اولاً :من گفتم از سروان دم محلمون ثایاً: ترس گاهی اوقات خوبه چونکه اونموقس که معنای واقعی شجاعت رو می فهی. جالبه دیشب که بابچه ها بودیم همین بحث شجاعت پیش اومد و یکی اون وسط در مورد اونهایی که تو جنگ مهمات حمل می کردن نظر داد خدا رحمتشون کنه. راستی از کجا به کجا رسیدیم؟!!)نتیجه اینکه "هرکی خربزه می خوره پای لرزش هم می شینه"
3-حدود یه هفته اس من خوابای دوستای مدرس امو می بینم- مثل اینکه این تابستونه می خواد حال ما رو بگیره- حالا مشکل اینجاس که همش من در حال دادن امتحانم دادنم از شنا گرفته تا ریاضی برا ی مثال مین دیشب خواب دیدم راهروی مدرسه شده استخر وموضوشهم بود "هرکی مقدار طول بیشتری بپره" منم از 13 نمره گرفتم 1 _اینجا دیگه باید به قوهً تخیلم خسته نباشید بگم !_ ق.ت :سلامت باشی اینهمه دکترا و.. می گن شبا بچه خوب که می خواد بخوابه اول ج***ش بعد بوس بعد لالا که شما هیچکدمو درت انام نمیدی به غیر از مسواک زدن که اونم از ترس دنتیسته .
4-من زیاد شعرای خارجی دوست ندارم ولی عاشق شعرای "شل سیلور استاین یااشتاین "شدم بیشترهم به خاطر سبکشه مثلا ً این شعرش که چند شب پیش خوندم از کتاب چراغی در زیر شیروانی:
آخجون تابسون میآد !
تابستو میآد!
سینه سرخ آواز خون میآد!
تابستون میاد!
تابستون با لباسهای تابستونی...
تابستون میآد!
تابستون میآد!
ووش-چقدر زود گذشت!
قشنگ بود نه؟
5-من تو این وبلا گم چن دتا مشکل دارم که به شرح زیره:
یکی کامنت.یکی اسمم تو بنرمه (می بینی چه ضایس). یکی این افشین رضایی که این پایینه.
چن دیگه اونقدر کتاب اچ تی ام ال رو زیرورو کردم خسته شدم اگه کسی کمک کنه متشکرش میشم.
خوب بای روز اول بد نیست
قبل از اینکه بخوام اینرو پا بلیش کنم اینو دارم می نویسم :چی چی رو بد نیست شونصدتا غلط تو نوشته هام بود که اگه همونجوری پابلیش می کردم خدا می دونه چی می شد؟! دز ضمن encoding من قاط زده .فقط خدا کنه دیگه غط تو نوشته هم نمونه اشه اگه بود به کوچیکمون ببخشید